رهنمون سلامت

مشاوره و راهنمایی در خصوص اختلالات افسردگی، اضطراب و وسواس، مشکلات تربیتی، روانی و رفتاری کودکان و نوجوان، مشاوره پیش از ازدواج، روابط زوجین، روابط درون خانواده ، و مسائل جنسی

رهنمون سلامت

مشاوره و راهنمایی در خصوص اختلالات افسردگی، اضطراب و وسواس، مشکلات تربیتی، روانی و رفتاری کودکان و نوجوان، مشاوره پیش از ازدواج، روابط زوجین، روابط درون خانواده ، و مسائل جنسی

پرسش های متفرقه

 

پرسش ۱: پدر من مردی ۵۵ ساله است در سالهای گذشته علائمی از بدبینی در ایشان دیده میشد ولی چند سالی است که وضعیت ایشان خیلی حاد شده بطوری که فکر میکند مادرم در گذشته به ایشان خیانت کرده است . درحالی که هیچ دلیل منطقی برای اثبات ادعای خود ندارد گاهی اوقات مادرم را تهدید به مرگ میکند که من بالاخره تو را میکشم.گاهی حرفهایی در حد هذیان میزنند که با هیچ عقلی قابل توجیه نیست. ایشان حاضر به پذیرفتن مشکلاتش  و مراجعه به پزشک نیستند.خواهشا مرا راهنمایی کنید که چطور ایشان را متقاعد به درمان کنیم و ایا این مشکل با دارو برطرف میشود؟ (مشاهده پاسخ)

 


پرسش ۲:  باسلام. مادرم در گذشته به پدرم خیانت کرده من از بچگی شاهد بودم مدتی بود که خودم رو قانع کرده بودم که اونم دلایل خودشو داشته اما الان باز فکرمو خیلی درگیر کرده.نمیدونم هم خیلی دوستش دارم هم از مادرم تنفر دارم من متاهلم با همسرم هم رابطه خوبی دارم. وقتی به این موضوع فکر میکنم اعتماد به نفسم پایین میاد و اعصابم خیلی خرد میشه. لطفا راهنماییم کنید (مشاهده پاسخ)

 


پرسش ۳: با عرض پوزش. زنی ۴۱ ساله هستم و متأهل ولی ۹ ساله شوهرم رو از دست دادم از اون وقت تا حالا از دست دادنش خیلی اعصابم رو داغون کرده. نمیدونم چکار کنم. اگه عصبانی بشم به دخترم رحم نمی کنم. چند بار به دکتر مراجعه کردم فایده نداشت. لطفا راهنماییم کنید . متشکرم  (مشاهده پاسخ)

 


پرسش ۴: سلام استاد محترم. من ۳۰ سال سن دارم و به تازگی متوجه شدم همسرم امفتامین استفاده می نماید و در حال حاضر سر کار نمیرود و چون تمام وظایف منزل و هزینه های مالی به عهده من است درخواست راهنمایی دارم . باتشکر ( مشاوره حضوری درخواست دارم ) (مشاهده پاسخ)

  


پرسش ۵:  با سلام استاد محترم ممنون ازمحبتتون. ۲۸ سالمه و هفت ماهه زایمان سزارین کردم. تازگی خیلی عصبی شدم و زود کنترلمو از دست میدم بعضی وقتها حتی سر پسرم داد میزنم و فوری پشیمون میشم کلا احساس میکنم برای انجام دادن کارهام حوصله ندارم.البته این مشکلم وقتی تو جمع خانوادم میرم تشدید میشه /چون شرایط خاصی دارن /خواهرم در آستانه طلاقه و پدرو مادرم خیلی ناراحتن دیدن اونا بیشترعذابم میده.من چه باید بکنم ؟ (مشاهده پاسخ)  

 


پرسش ۶: سؤال: سلام. میخواستم بپرسم آیا بدبینی قابل درمان است و چه مراحلی دارد؟ از خدا سلامتییتان را ارزومندم. (مشاهده پاسخ)

 


پرسش ۷: با عرض سلام خدمت استاد عزیز. جوانی هستم که اندکی لرزش دست و پا دارم. در گذشته یکبار تصادف کرده ام و یکبارهم توسط سگ خیلی ترسیده ام و حال پس از سالها هر چیز ناگهانی که به سراغم می آید موجب ترسم می شود خواسم راهکاری بگویید که مشکلاتم حل بشه. از شما هم به خاطرفراهم نمودن این سایت و مطالب آموزنده تون متشکرم (مشاهده پاسخ)

 


پرسش ۸: ضمن سلام و خسته نباشید ممنون از وبلاگ زیبا و آموزندتون. میخواستم بدونم در دوره شیردهی داروی ضد افسردگی می توان مصرف کرد یا خیر؟ (مشاهده پاسخ)

 
            

   

نظرات 4 + ارسال نظر
مهدی پنج‌شنبه 7 شهریور 1392 ساعت 20:08

با عرض سلام خدمت استاد عزیز
جوانی هستم که اندکی لرزش دست و پا دارم
در گذشته یکبار تصادف کرده ام و یکبارهم توسط سگ خیلی ترسیده ام و حال پس از سالها هر چیز ناگهانی که به سراغم می آید موجب ترسم می شود خواسم راهکاری بگویید که مشکلاتم حل بشه
از شما هم به خاطرفراهم نمودن این سایت و مطالب آموزنده تون متشکرم

بازدید کننده گرامی:
لطفا جهت ارسال سؤال و دریافت پاسخ از طریق آدرس زیر اقدام نمایید:
http://www.behdashteravani.com/category/%d9%be%d8%b1%d8%b3%d8%b4-%d9%88-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%ae/

reza چهارشنبه 16 مرداد 1392 ساعت 00:10

بسیار از راهنمایی هایتان ممنونم.

reza جمعه 11 مرداد 1392 ساعت 01:53

سلام آقای سلطانی
خیلی عذرخواهی میکنم وقت شما رو مگیرم. یه سوال از شما دارم خواهشمندم در صورت امکان بنده رو راهنمایی فرمائید. آقای سلطانی حقیقتش این است که من امسال 26 ساله میشم یعنی متولد 66 هستم. من فوق لیسانس مهندسی عمران را از یکی از دانشگاه¬های سراسری روزانه تهران گرفته ام. هدفم این هست که بگم کمی تا قسمتی درسخوان هستم و هوش متوسطی هم دارم. نه زیاد باهوشم و نه از نظر هوشی ضعیفم. معمولا مطالعات جنبی مثل کتاب و مجله هم دارم.
حقیقت این است که من از کودکی با مشکلات روانشناسی زیادی بزرگ شده ام. بعضی هایشان رو تونستم حل بکنم و بعضی هایش همچنان در من هست. از نداشتن برخی مهارت ها و طرح های زندگی، بی نهایت ضربه خورده ام و شدیدا اعتقاد دارم خانواده ام و اکثر افراد جامعه ما بد زندگی می کنن. بد بچه شون رو تربیت می کنن و کلی مشکلات ریز و درشت روانشناسی دارن که اگر اون ها رو بدونن مطمئنا باکیفیت تر زندگی خواهند کرد
راستش من علاقه زیادی به رشته مهندسی عمران ندارم و با اینکه می تونستم با کمی مطالعه دکترا را هم در این رشته بخونم ولی ادامه تحصیل ندادم. چون واقعا احساس عشق به این رشته رو ندارم و میدانستم و میدانم در نهایت یک مهندس عمران معمولی خواهم شد، حتی اگر دکترا بگیرم.
حالا سوالم از شما در مورد رشته روانشناسی هست. من به شخصه هنوز مشکلات روانشناسی زیادی دارم و خودم هم بر آن واقف هستم، از طرفی تجربه شیرین حل بعضی از این مشکلات را هم دارم، بنابراین علاقه زیادی در این حداقل یک ساله در من ایجاد شده که برم و این رشته رو بطور تخصصی ادامه بدم و قدم هایی را هم برداشتم. ولی با ترس و نداشتن اطمینان.
افراد زیادی در جامعه ما بدلیل ندانستن مسائل پیش پا افتاده بسیار بی کیفیت زندگی میکنن مثل خانواده خودم و خیلی از افراد جامعه، بعضی هاشون قبول دارن و راه درست رو نمی دونن و بعضی ها هم اصلا قبول ندارن که روش درست تر زندگی هم هست. البته من نمی خواهم منجی جامعه بشم من هدفم اینه که اول خودم و خانواده امرو درست کنم و بعد جامعه را.
من بحث های روانشناسی رو دنبال میکنم، مثل برنامه های تلوزیونی و مقالاتی که در مجلات و سایت ها هستن و مطالب خوبی رو هم یاد میگیرم و این حس علاقه به دانستن برای بهتر بودن چیزیه که در رشته مهندسی عمران به سراغ من نمیومد.
من متاسفانه دو سال خدمت سربازی دارم هر چند به واسطه رشته ای که شش سال برراش وقت گذاشتم تونستم امریه در شهر خودمون بگیرم و این فرصت خوبی هست که به دور از فضای نظامی مطالعات منسجمی رو داشته باشم تا کنکور ارشد 93.
البته در کنار این میخوام آزمون نظام مهندسی که اذر ماه هست رو شرکت کنم و از طریق و نظارت و محاسبه ساختمانی هم کسب درامد داشته باشم ولی خب ایده الم نیست که مهندس عمران بشم چون یک مهندس عمران معمولی میشمم. من کتاب کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی مدرسان شریف رو هم گرفتم و تقریبا یک سوک کتاب رو خونده ام ولی خب پایه روانشناسی ام ضعیف هستش و باید بیشتر تلاش کنم.

چیزی که این روزها تو فکرمه این هستش که کم کم رشته روانشتناسی رشته اولم بشه و بطور تخصصی و آکادمیک ادامه بدم که البته سختی ها و شرایط خاص خودش رو داره با توجه به دوشرایط مهم یکی اینکه من سنم داره بالا میره و در بهترین حالت در 30 سالگی (به شرط حیات البته) ارشد روانشناسی بگیرم و دکترا که باز شرایط معلوم نیست چگونه باشه، در این مملکت که هر روز یک قانون جدید میاد و میره. و از طرف دیگر دیگه نمی خوام خیلی عقب بیفتم و همه داشته هایم رو روی روانشناسی سرمایه گذاری کنم. درواقع ظاهرا همچنان عمران رشته اصلی ام باشد ولی هدف دار و منسجم برای ارشد روانشناسی در یک دانشگاه دولتی بخونم و در عرض 4 سال کم کم عمران رو کم رنگ کنم و روانشناسی رو پر رنگ، و ترسی از محو شدن عمران هم ندارم ولی فعلا بهش محتاجم!
خب سوال من اینه که این تفکرات چقدر ذهنی و خیالی هست و چقدر قابل عملی شدن؟ میدانم هرچیزی به همت و اراده انسان بستگی داره. من شناخت نسبتا خوبی از رشته و بازار کار رشته ام دارم ولی در مورد روان شناسی این طور نیست. نمی دانم فرصت شغلی اش چطوره؟ درس هایش چطوریه و از با مدرک ارشدش چه کارها میشود انجام داد یعنی میشه در جایی دولتی کار مشاوره کرد یا مطب زد؟ البته اینترنت چیزهای کلی هست که اصلا قابل اعتماد نیستن و من نمی خواهم اشتباه سال 85 رو دوباره تکرار کنم. البته مهارت و تبحر در هر رشته ای حرف اول رو میزنه ولی در کل یک دید از آینده این رشته ندارم. راستش بعضا می ترسم که خیلی خیلی خوش خیالم.
البته از شما انتظار ندارم بگین نه تو خوش خیال نیستی، تو بخوای میتونی و ازاین حرفا، نه! دوست دارم واقع بین باشم. به قول یکی از همین کارشناسان نه خوش بین نه بدبین، واقع بین. حالا اگر مقدوره کمی من رو راهنمایی کنید با توجه شرایط پیچیده و چند متغیره ای که دارم.
در ضمن عذرخواهی میکنم بابت طولانی بودم مطلب

بازدید کننده گرامی:
لطفا جهت ارسال سؤال و دریافت پاسخ از طریق آدرس زیر اقدام نمایید:
http://www.behdashteravani.com/category/%d9%be%d8%b1%d8%b3%d8%b4-%d9%88-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%ae/

نازنین جلالی دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 19:58

با سلام و ارزوی موفقیت روزافزون شما
جناب دکتر پدر من مردی 55ساله است در سالهای گذشته علائمی از بدبینی در ایشان دیده میشد ولی چند سالی است که وضعیت ایشان خیلی حاد شده بطوری که فکر میکند مادرم در گذشته به ایشان خیانت کرده است . درحالی که هیچ دلیل منطقی برای اثبات ادعای خود ندارد گاهی اوقات مادرم را تهدید به مرگ میکند که من بالاخره تو را میکشم.گاهی حرفهایی در حد هزیان میزنند که با هیچ عقلی قابل توجیه نیست. ایشان حاضر به پذیرفتن مشکلاتش و مراجعه به پشت نیستند.خواهشا مرا راهنمایی کنید که چطور ایشان را متقاعد به درمان کنیم و ایا این مشکل با دارو برطرف میشود؟

بازدید کننده گرامی:
لطفا جهت ارسال سؤال و دریافت پاسخ از طریق آدرس زیر اقدام نمایید:
http://www.behdashteravani.com/category/%d9%be%d8%b1%d8%b3%d8%b4-%d9%88-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%ae/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد