رهنمون سلامت

مشاوره و راهنمایی در خصوص اختلالات افسردگی، اضطراب و وسواس، مشکلات تربیتی، روانی و رفتاری کودکان و نوجوان، مشاوره پیش از ازدواج، روابط زوجین، روابط درون خانواده ، و مسائل جنسی

رهنمون سلامت

مشاوره و راهنمایی در خصوص اختلالات افسردگی، اضطراب و وسواس، مشکلات تربیتی، روانی و رفتاری کودکان و نوجوان، مشاوره پیش از ازدواج، روابط زوجین، روابط درون خانواده ، و مسائل جنسی

بدگمانی، زرنگی و خودخواهی همسرم در دوران عقد

 

پرسش: با سلام و درود فراوان. دختری ۳۲ ساله هستم  مدت دو ماه است که با پسر ۳۵ ساله ای  عقد کرده ام. در این مدت دو ماه اختلالاتی رو در رفتار همسرم مشاهده کردم که نمی دونم می تونه جدی باشه یا نه؟

الف- شک و بدگمانی مفرط  به من...چک کردن موبایل و ایمیل و صفحه فیس بوکم (طوری که اصرار می کنه پسوردم رو داشته باشه). همیشه فکر می کنه که دارم بهش دروغ می گم یا چیزی رو ازش پنهان می کنم. اگر هزار شاهد هم برایش بیارم که دارم راست می گم همچنان تصور می کنه که باهاش روراست نیستم . حتی شده که به صورت پنهانی با موبایل صحبت های من و همکارم رو ضبط کرده و بار دیگه هم صدا من و خانواده ام رو ضبط کرده .... همش اعتقاد داره که من دوسش ندارم و کس دیگری رو دوست دارم و برای همین تمام زندگی من رو داره می گرده که اون شخص رو پیدا کنه ... این رفتارش من رو عصبی می کنه ازش می پرسم برای چی این فکر رو می کنی میگه چون باهاش گرم نیستم و یا اینکه چون با مذکرها دست می دهم در صورتی که خودش با همه دست می دهد ولی معتقد است که من نباید این کار رو بکنم.
در مورد گرم بودنم هم قبل از عقد بهش گفتم که کلا آدم دیرجوشی هستم ولی به محض اینکه به طرفم اطمینان قلبی پیدا کنم بسیار خونگرم می شوم و حتی کاملا این حرف رو بهش زدم که همسرم باید آدم صبوری باشه و من رو درک کنه
ب- خیلی رو کار و درآمد من حساب کرده ... طوری که به بهانه های مختلف در همین دو ماه از من پول می گیره (مبلغی بابت رزرو تالار برای شب عروسی پرداخت کردم و مبلغی هم وام گرفتیم که با سیاستی که بلد هست کاری کرده که پرداختن قسط وام به عهده من باشه ... در مورد اجاره خانه هم به من گفته که باید از درآمدم برای پرداخت اجاره خونه استفاده کنم و وقتی من مخالفت کردم 1 هفته با من قهر کرده
ج- همسرم از خانواده طلاق است و تقریبا پانزده سال است که با مادرش به تنهایی زندگی می کنند ... بعد از عقد متوجه شدم که بیش از حد به مادرش وابسته است و مادرش به صورتی افراطی ناز و نوازشش می کند... چند باری هم همسرم به صورت علنی به من گفته که اصلا ناز کش نیست و این رو از گوشم به در کنم که زمانی ناز من را بکشد ... من با دیدن روابط او ومادرش فهمیدم که راست می گوید چون همیشه مادرش نازش رو کشیده و درحقیقت انتظار دارد من هم برایش مادری کنم نه همسری
د- فوق العاده در رفتارش زرنگی می بینم ... احساس می کنم همان تاکتیک ها و روش ها و زرنگی هایی که در بازار و محیط کارش به کار می گیرد روی من هم پیاده می کند ... چون با خودش فکر میکنه آنجا جواب داده و موفق شده پس روی من هم جواب می دهد
خیلی نسبت به من احساس مالکیت می کنه و دوست داره که کاملا زیر سلطه اش باشم همش من رو چک می کنه که کجا هستم یا دارم چیکار می کنم
ح- خیلی دوست داره که من رو تغییر بده ...و در مورد همه چیز که به من مربوط میشه خودش تصمیم بگیره ... اینکه خودش تعیین کنه که کجا کار کنم ... یا با کیا رفت و آمد کنم ... چه جوری لباس بپوشم ...
و اینکه خیلی دوست داره که من رو به زیر بکشه ... چون من هم از نظر مالی و هم تحصیلاتی (تمام تحصیلاتم رو در دانشگاه دولتی انجام دادم و الان استاد دانشگاه هستم)و هم از نظر ظاهری ازش برتری دارم به همین خاطر علاقه اش رو می بینم که سعی داره من رو پائین بیاره تا با من هم سطح بشه ... نمی دونم شاید فکر می کنه اگر این کار رو نکنه شاید در زندگی نتونه از پس من بربیاد
همه این مسائل و چیزهای دیگر رو متاسفانه بعد از عقد متوجه شدم
البته اصلا معتقد نیستم که خودم بی عیبم ... چیزهایی که در من وجود داره و ممکنه که ایجاد مشکل کنه اینه که کلا آدم دیرجوشی هستم و اینکه بسیار حساسم به خاطر نوع رشته ای که تحصیل کردم تمایل دارم درک بشم
خیلی درمانده ام و نمی دونم که آیا می تونم با این آدم اادامه بدم یا نه؟؟ ازتون خواهش  می کنم که من رو راهنمایی کنید
 
پاسخ:  با سلام و عرض ادب. دوست ارجمند قبل از هرچیز بایستی خاطر نشان کنم که معمولاً در مشاوره هایی که مشکل در ارتباط بین طرفین است ، هرگونه راهنمایی ای که فقط بر اساس صحبتهای یک طرف رابطه باشد خالی از ایراد نیست.

البته خدای ناکرده منظور من شک در صدق گفتار شما نیست بلکه منظور بنده اینستکه که چون مشکل وجود نوعی اختلال در رابطه است و هر رابطه ای هم حداقل از دو طرف تشکیل یافته و رفتار یا کنش یک طرف، واکنش یا رفتاری از سوی طرف مقابل را فرا می خواند لذا عدم اطلاع از رفتار و گفتار هر یک از طرفین رابطه ، مشاور را به گمراهه می کشاند .علی ایحال با توجه به مطالب شما و حسب وظیفه پاسخگویی ، مطالبی را خدمتتان عرض می کنم :

دوست خوبم قبل از هر چیز باید بدانیم هدف اصلی از عقد ازدواج بین دو نفر چیست. بنظر میرسد هدف اصلی نوعی تکمیل شدن یا به کمال رسیدن است . در واقع دو فرد به خاطر پاره  گم گشته وجودشان احساس نا آرامی می کنند و لذا دنبال پاره ای می گردند که به بهترین شکل ممکن وجود آنها را کامل و روحشان را آرام سازد.

بنابراین اولین و مهمترین دلیل ازدواج رسیدن به آرامش آنهم برای هر دو طرف رابطه است. هر چه در یک ازدواج احساس آرامش بیشتر باشد آن ازدواج موفق تر است و هر چه یک ازدواج اضطراب زا تر باشد آن ازدواج شکست خورده تر.

اما آرامش در ازدواج چگونه بدست می آید؟ آیا داشتن تمول مالی ، شغل خوب ، درآمد عالی ، تحصیلات عالیه (قصد جسارت ندارم) ، مسکن یا ماشین آنچنانی ، شیک پوش بودن و یا ظاهری زیبا داشتن و... آرامش می آورد؟مسلماً هرگز . شاید یافتن پاسخهای سوالات زیر شما و همسر آینده تان را در یافتن معنای آرامش در زندگی یاری رساند. 

چند نمونه از مسائلی که در ایام نامزدی و قبل از شروع زندگی مشترک با یک مرد، بایستی بیش از همه مورد توجه دختر خانمها قرار بگیرد عبارتند از:

به چه میزان مسئولیت پذیر است ؟

آیا تکیه گاه مطمئنی در روزهای سخت هست یا فقط رفیق و یار ایام خوشی است؟

آیا برای رفاه و آسایش زندگی مشترک خودم و بچه ها حاضر است از دل و جانش مایه گذارد؟   

اگر زمانی درآمد من از زندگی حذف شود آیا می تواند از پس زندگی مشترک برآید؟

آیا می تواند من را در کنار خانواده اش دوست داشته باشد یا همیشه مجبور به انتخاب است؟

آیا در تصمیم گیری های مهم برای اداره و گذران زندگی مرا سهیم می کند؟

آیا گذشت دارد ؟تا چه حد؟

چقدر به آزادی های معقول و مشروع من احترام می گذارد؟

تا چه میزان می توان سایه ایمان و اعتقاد واقعی (منظور نماز و روزه و شعائر ظاهری نیست) را بر پیکره جسم و روح او به نظاره نشست؟

آیا صادق و نیک کردار است؟

در مواقع عصبانیت (که حق هر انسانی است که گه گاه عصبانی شود) از چگونه الفاظ و اعمالی برای فرونشانی عصبانیتش استفاده می کند؟

آیا گشاده دست است یا خدای ناکرده در مخارج معمول زندگی متناسب با عرفش ، بخل می ورزد؟...  

و اما از جمله مسائلی که آقایان در خصوص دختر خانمها مورد کنکاش قرار می دهند عبارتند از :

تا چه حد از خانواده خود مستقل است یا به تعبیر بهتر نظرات خانواده اش تا چه میزان بر او اثر دارد؟

تا چه میزان به نظرات و خواسته های معقول و منطقی من بها داده و آنها را اجابت می کند؟

آیا در هنگام سختیهای زندگی مشترک،حاضر است به عنوان شریک زندگی موقتاً به رونق زندگیمان کمک کند (هر چند می دانم همسرم در این خصوص وظیفه ای ندارد) ؟

آیا دایم تحصیلات ،شکل ظاهر ، تحصیلات ، خواستگاران ، خانواده  یا وضع مالی آنها را به رُخَم می کشد؟

چقدر از من جلوی دیگران بخصوص خانواده اش تعریف و تمجید می کند یا چقدر من را جلوی دیگران تحقیر می کند؟

تا چه حد خود رای است؟

تا چه حد حاضر است خصوصیات خود را به نفع زندگی مشترکمان تغییر دهد؟

آیا از مهربانی لازم برخوردار است ؟ آیا میتوانم همچون مادرم به مهر و عاطفه او دلگرم باشم؟

از لحاظ جنسی چقدر گرم است ؟ آیا می توانم با داشتن او چشمم را بر هر نا پاکی ببندم؟

آیا می توانم به عنوان مادری لایق تربیت فرزندانم را باو بسپارم؟

چقدر با خانواده من گرم است ؟ آیا به خانواده من احترام می گذارد؟

آیا صادق و راستکردار است؟

نجابت و وقار و متانت او در حدی هست که کسی جرأت تعرض به او را نداشته باشد؟   

آیا پیوسته آسایش و آرامش در زندگی مشترک را بر هر امر مهم دیگری ترجیح می دهد؟ ...

دوست گرامی ایام نامزدی که قبل از پا نهادن در زندگی مشترک واقعی است ، بهترین فرصت برای به محک کشیدن ویژگیهای همسر آینده است . هم شما و هم آقا داماد حق دارید نقطه نظراتتان را در خصوص نمونه مسائلی که مطرح کردم به روشنی و بدون هیچ مراعاتی مطرح کنید.

از هم بپرسید با هم راه حل دهید. سعی کنید نقاط مشترک هم را یافته و با پر رنگ کردن آنها ، جلوه از تفاوتهایتان بیاندازید. نمی گویم تفاوتها را رها کنید . نه بهیچ عنوان .بلکه تفاوتها را یافته ، در موردشان صحبت کرده و آنها را حل کنید یا اگر می توانید فراموششان کنید.

زندگی مشترک اگر خوشی ای دارد سهم هر دو و اگر ناراحتی ای هم دارد باز سهم هر دوتان است.تحمل سختی ها وقتی آسان است که دوشادوش یکدیگر برای حل آنها بکوشید. اگر همسرتان در گذران زندگی گاه با مشکل مالی مواجه شد ،هر چند شما وظیفه ای ندارید که به او پول دهید یا برایش وام بگیرید ولی متوجه باشید که درگیری شخصی او با اینگونه مسائل لاینحل باعث پایین آمدن ظرفیت او و بهانه گیری و یا حتی گاه از کوره در رفتن در سایر مسائل زندگی شده و افسار آنرا (آرامش زندگی) از کفتان خارج میکند.البته تأکید می کنم شرط گذشت یا کمکهای شما پیدا کردن پاسخهای مطمئن به نمونه سوالاتی است است که قبلاً خدمتتان عرض کردم .یادتان باشد او نیز حق دارد در خصوص شما پاسخهای مناسبی برای سوالاتش بیابد. به یکدیگر فرصت تغییر دهید . نیازی نیست حتماً شاهد خودِ تغییرات باشید حتی اگر متوجه شدید که او واقعاً نهایت تلاشش را برای تغییرات منطقی و معقول انجام می دهد ممنون دار او باشید و از این طریق او را برای تغییرات بیشتر تقویت نمایید . خود نیز تلاش کنید در حد توانتان بسمت یکی شدن با او ، آنهم در حد اعلایش تغییر کنید. آرزمند بهترینها برای شما زوج عزیز.  (بازگشت به صفحه پرسش ها)

 

 

              

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد